فرزندم
سلام عزیزم
10 دی که هفته 13 بود، وقت سونوگرافی داشتم.رفتم پیش دکتر احمدی (رویان). وقتی خانم دکتر داشت سونوت می گرفت، زیباترین حس به من هدیه داد. من برای بار سوم دیدمت. این دفعه با دفعات چیش خیلی فرق داشتی.
بار اول فقط یک توده بودی. بار دوم یک نقطه بودی که ضربان قلب داشت اما این بارخود خودت بودی، همه چیزت تکمیل شده بود. دست ها و پاها کبد، چونت، مماغت، چشمات.............
عزیزم دکتر با اطمینان کمی گفت تو دخملی و از انروز ازل صدات می کنم.
دخترم شاید حس نکنی اون لحظه چه حسی داشتم ولی مطمنم تو هم وقتی برای بار اول بچت ببینی حس من درک می کنی.
شبا با ارزوی در آغوش کشیدنت خوابم می بره. هر روز خداوند را برای داشتن تو شکر می کنم.
ازلم آرزوی من خوشبختی تو.
فرزندم این روزها فقط منتظر تکونهاتم.
زود باش دیگر تنبلی.................
دوستت دارممممممممممممممم
امیدوارم چهره ات شبیه عزیز زیبا و باوقار باشه.
دخترم زیباترین قسمت چهره ات توی سونوگرافی که من براش ذوق کردم پیشونیت بود.
هزاران بار پیشونیت می بوسم.